در سالهای گذشته مطلبی توسط  یکی از مسئولین سابق ارائه شد که موجب نوعی تشنج در کشور شد و هنوز هم

عده ای از دوستان ما آن را با عناوین مختلف توجیه می کنند.

این مقام سیاسی اظهار داشت: «ایران امروز با مردم آمریکا و اسرائیل دوست است. هیچ ملتی در دنیا دشمن ما نیست این افتخار است.»


وی که می دانست این اضهارات موجب واکنشهای بسیار در جامعه خواهد شد,بلافاصله سعی کرد حرفهای خود را اصلاح کند:

«منظور من از اسرائیل، مردم فلسطین و یهودی هایی است که در سرزمین فلسطین زندگی میکنند، نه یهودیهای مهاجر و صهیونیستها؛ چرا که ما اصلا صهیونیستها را قبول نداریم.»

‎در حالی که می توانست به جای مردم اسرائیل، از واژه درست مردم فلسطین استفاده کند؛ البته در این صورت دیگر نیازی نبود بگوید افتخار ملت ایران این است که با هیچ ملتی در دنیا دشمنی ندارد، حتی فلسطین!


این مقام بعد از تصحیح سخنان خود دوباره در نطقی دیگر مواضع اول خود را بدون تصحیح و تکذیب عقب نشینی قبلی تکرار کرد:


‎«بنده به حرفهایم افتخار می کنم و آنها را اصلاح نمیکنم

‎برای هزارمین بار و قویتر از گذشته اعلام می کنم که ما با همه مردم دنیا دوست هستیم، حتی مردم آمریکا و اسرائیل.»



این سخنان متضاد معلوم نبود که سیاست است یا جاهلیت مدرن...


اینکه دوستی با یهود بومی اسرائیل(نه فلسطین کهن) ارائه شده ,دارای ایرادهای به جاست

یکی اینکه آیا ابراز دوستی با یهود بومی اسرائیل موجب صلح در جهان نوین خواهد شد . و اینکه ,علاقه مند ایجاد مودت هستید,با کدام سنگ محکی 

یهود بومی را مورد سنجش قرار دادید و متوجه شدید که یهود بومی دشمن صهیونیت است و عقیده ای بر آن ندارد

که حالا به اینجا برسید که قابل دوستی هستند .


بر کدام مبنای علمی یهود بومی اسرائیل را مبری از جنایات دولت غاصب دانسته اید؟

اکثر یهودیان حاضر در اسرائیل برای مشروعیت دولت خود دست

به لابی های گسترده در جهان و حتی کشتار در فلسطین اشغالی زده اند تا مبادا ستونی از هیبت به اصطلاحشان دولت موعود به رعشه در آید.


بعد از این سخنان(دوستی با مردم اسرائیل)بود که رهبر انقلاب در

خطبه های نماز جمعه در مواضعی صریح اعلام داشتند :


اظهار نظر دوستی با مردم اسراییل، غلط، غیرمنطقی و پوچ است(1)


ابراز ارتباط با سایر ادیان مشکلی به وجود نیاورده و نمی آورد اما در عوامل سیاسی ارتباط با یهود با استدلال قرآنی نهی شده است

در سوره مبارکه ممتحنه آیه 8 چنین قرائت می شود که:

‏ لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ


ترجمه:

خداوند شما را از کسانی که با شما در کار دین کارزار نکرده اند و شما را از خانه و کاشانه تان آواره نکرده اند نهی نمی­کند از این که در حق­شان نیکی کنید و با آنان دادگرانه رفتار کنید؛ بی­گمان خداوند دادگران را دوست دارد.


آیا اسرائیل و شهرک نشینان آن موجب آوارگی مسلمانان نشدند؟


2-در ایه ای دیگر به صراحت بیان می کند که دوستی با دشمن موجب خسارت است و باید نهی شود:


متن آیه :‏ 

‏ إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَى إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‏



‏ترجمه :‏

‏بلکه خداوند شما را بازمی‌دارد از دوستی ورزیدن با کسانی که به خاطر دین با شما جنگیده‌اند ، و شما را از شهر و دیارتان بیرون رانده‌اند ، و برای اخراج شما پشتیبانی کرده‌اند و یاری داده‌اند . کسانی که ایشان را به دوستی گیرند ، ظالم و ستمگرند .

(سوره مبارکه ممتحنه ,آیه 9)



فصل الخطاب ارتباط با کسانی که مسلمانان را آواره و یا کشتند عدم برقراری مودت و ارتباط است.

وصراحتا ظالم می خواند.




با این آیه محکم دیگر چیزی باقی نماند جز سرافکندگی عده ای از دوستان عزیز که قصد توجیه ارتباط با یهود را دارند.


در آیه ای دیگر خداوند به رسول خدا درباره تبعیت از اهل کتاب(یهود و نصاری) چنین می فرماید:


سوره مبارکه البقرة آیه (120):

وَلَن تَرضى عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم  قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدى وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذی جاءَکَ مِنَ العِلمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلا نَصیرٍ


ترجمه:

هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.(120)





علت ذکر این آیه این بود که یهود و نصاری از ما با یک دوستی راضی نخواهند شد و در تعقیب ما هستند تا از آیین آنان 

پیروی کنیم.

نهی از ارتباط با یهود به خاطر خیانتهای آنان در حق اسلام است,اسناد بیشماری که از بعثت تاکنون داریم و مهلت ارائه در این

متن نیست شاهد بر مدعای خود است


قرآن کریم در عین دوری از دوستی با یهود و اعلام کینه یهود نسبت به مسلمانان

دعوت به دوستی با طایفه ای دیگر می کند:


لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری‏ ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ(82,سوره مبارک مائده)



ترجمه آیت الله مشکینی(ره):

مسلّما سرسخت ترین مردم را در دشمنی با کسانی که ایمان آورده اند ، یهود و مشرکان خواهی یافت و نزدیکترین آنها را در دوستی با مؤمنان کسانی می یابی که گفتند: ما نصاراییم. این بدان سبب است که گروهی از آنان کشیشان و راهبان اند و آنها تکبر و بزرگ منشی نمی ورزند.



و باز آیه صریح قرآن دوستی با طایفه یهود را نهی میکند و اعلام می کند اگر طالب دوستی با اهل کتاب هستید به سراغ

نصاری بروید که تکبر ندارند . دراین موضوع دکتر رائفی پور به طور کامل درباره علت دعوت قرآن به دوستی با نصاری

در سخنرانی آسیب شناسی فاطمیه به زیبایی بیان میکنند.

آیا شایسته است مسلمانان با دشمنترین دشمن ایجاد دوستی کند؟


با تمام دلایل قرآنی که ارائه شد و بخشی هم به دلیل عدم طولانی شدن متن صرف نظر شد شاید سوالی پیش بیاید

که چرا ایرانیان با یهودیان داخل کشور ایجاد دوستی کرده اند در حالی که قرآن نهی میکند؟

در اینجا به بیان ساده این پرسش را جواب میدهیم:


مطابق قواعد حقوق اسلامی اگر اهل کتاب بخواهند بر دین شان باقی بمانند و تابعیت کشور اسلامی را بپذیرند و جزء متحدان امت مسلمان باشند، باید با حکومت اسلامی قرارداد «ذمه» امضا نموده و به شرایط آن پایبند بمانند، به موجب این قرداد اهل کتاب از شهروندان کشور اسلامی به شمار می رود و مانند یک شهروند مسلمان دارای حقوق می باشد.

این قرداد میتواند مثل دفاع اهل کتاب از نظام اسلامی و شرکت در انتخابات یا راهپیمایی ها و یا عدم محاربه با نظام مورد تصدیق باشد


گذشته از آن در قانون اساسی کشور اصل 13 قانون اساسی، ماده واحده قانون رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه

حقوق اقلیت دینی زیر سایه حکومت اسلامی رعایت شده است.

در ایران به دلیل وجود حکومت اسلامی یهود تحت لوای نظام اسلامیست و به عنوان کسی که در کشورش زندگی میکند و قائل به

دفاع از نظام حاکم است میتواند با مسلمانان ارتباط بگیرد اما به نظر بنده

اگر یهود مورد نظر قرآن یک دولت تشکیل دهد آن هم در هر نقطه از جهان اولین اقدام نابودی مسلمانان خواهد بود

نمونه اش قضیه مردخوای و خشایارشاه در کشتار روز سیزدهم فروردین که اسرائیل آن را به عنوان 

پوریم جشن می گیرد.



دفاع از اقلیت مذهبی زیر سایه حکومت اسلامی در سخن امام علی علیه السلام هم به چشم میخورد.



خطبه 27 نهج الــبلاغه:


وَ لَقَدْ بَلَغَنى اَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْاَةِ

الْمُسْلِمَةِوَ الاُْخْرَى الْمُعاهَدَةِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَها وَ قُلْبَها وَ قَلائِدَها 

وَ رِعاثَها، ما تَمْتَنِعُ مِنْهُ اِلاّ بِاِلاْسْتِرْجاعِ وَ الاِْسْتِرْحامِ، ثُمَّ انْصَرَفُوا

وافِرینَ، ما نالَ رَجُلاً مِنْهُمْ کَلْمٌ، وَلااُریقَ لَهُمْ دَمٌ. 

فَلَوْ اَنَّ امْرَءاً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اَسَفاً ما کانَ بِهِ مَلُوماً، بَلْ کانَ 

بِهِ عِنْدى جَدیراً. 


ترجمه خطبه:


به من خبر رسیده مهاجمى از آنان بر زن

مسلمان و زنِ در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردنبند و گوشواره او را

به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزى راهى نداشته، آن گاه این غارتگران

باغنیمت بسیار بازگشته، در حالى که یک نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسیده.

اگر بعد از این حادثه مسلمانى از غصه بمیرد جاى ملامت نیست، بلکه مرگ او در نظر

مــن شــایستـه اســت.


امیرالمومنین علی (ع) مرگ یک مسلمان را شایسته می بیند اگر بشنود زیر سایه حکومت اسلامی به زن یهودی تجاوز شود.


مهدی بوترابی در باره این شرح چنین مینویسد:

آن خلخال بخشی از مال یک انسان بود نه جان و آبرو و ناموس او

از آن  یک زن بود نه مرد

از آن  یک غیر مسلمان بود نه مسلمان

و نکته بسیار مهم آنکه:

متجاوزان به مال آن زن

دشمنان کشور و غارتگران در حال محاربه با حکومت اسلامی بودند نه مامور آن حکومت علی علیه السلام

با این همه

چون این تجاوز به مال

در قلمرو مسئولیت حکومت اسلامی بود

احساس مسئولیت سنگینی

به اندازه عمق تعهد و انسانیتی که شنونده ی این ظلم داشت.

تا آنجا که  حضرت علی ع رنجیده خاطر شدند و بنا به روایت نهج البلاغه فرمودند:

اگر مسلمانی ازاین غم بمیرد براو عیبی نیست.


رعایت حقوق یهود در سیره حکومت داری حضرت علی علیه السلام امری واضح بوده و اگر این یهود موجب اختلال در اسلام می شد مثل جنگ خیبر با آن برخورد میکرد.


پس تا زمانی که یهود قدرت داشته باشد ودارای سلاح و به دنبال جنگ با مسلمین باشد

دوستی با او نهی شده حتی اگر یهود بومی آن دولت یهودی باشد.

دلایل ذکر شده آنقدر متقن هستند که بحثی راجع به پوچ بودن ادعای دوستی با یهود بومی و توجیه برخی

دوستان باقی نمی گذارد.

باز میگردیم به بحث اولیه که آیا یهود بومی در داخل اسرائیل قابل مودت هستند؟

کسی که چنین صحبتی داشته باید اثبات کند یهودیت بومی اسرائیل ,نه تنها موافق دولت غاصب نیستند بلکه موجب تضعیف آن و جاهایی قیام علنی شده اند که متاسفانه یا خوشبختانه این مورد در طول تاریخ گزارش نشده است.

در داخل اسرائیل جماعتی هستند که اعتراض کنند اما این عده مورد نظر یهود مخالفت کننده با اسرائیل نیستند

چرا که اینها به دنبال حکومت یهود هستند .

گروهی که از آن سخن می گوییم، گروهی یهودی است که به افراط گرایی معروف است و برای خود نام «پرداخت خون‌ بها» را برگزیده است. هدف این گروه افراط گرای یهودی تنها گرفتن انتقام از فلسطینیان نیست، بلکه خواهان تاسیس «امارت دینی و مذهبی یا همان خلافت یهود» پس از نابودی رژیم صهیونیستی و یا به تعبیر اعضای این گروه حکومت عبری است.(2)

فرصتی ایجاد شد تا از گفتار شخص مورد نظر نقدی ارائه شود باشد که مورد رضایت بصیرت محوران قرار گیرد....

با آرزوی هدایت عزیزان به راه بصیــــرت....






پی نوشت:

(1)-http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8706290860


(2)-http://www.faraghlit.com/%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D9%86%D8%A7%D9%85-%D9%88-%D9%86%D8%B4%D8%A7%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%87/