ذکر شهاب در قرآن و کتاب کویر دکتر شریعتی
فلسفه وجود شهاب سنگ از نظر قرآن چیست؟
سوره جن آیات 8 و 9 :
وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا
وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا
و ما بر آسمان دستیافتیم و آن را پر از نگهبانان توانا و تیرهاى شهاب یافتیم
و در آسمان براى شنیدن به کمین مىنشستیم اما اکنون هر که بخواهد به گوش باشد تیر شهابى در کمین خود مىیاب.
سوره حجر آیه 18 :
إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ
مگر آن کس که دزدیده گوش فرا دهد که شهابى روشن او را دنبال مىکند
سوره صافات آیه 10 :
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ
مگر کسى که [از سخن بالاییان] یکباره استراق سمع کند که شهابى شکافنده از پى او مىتازد
سوره صافات آیات 6 تا 10 :
ما آسمان نزدیک (= پایین) را با ستارگان آراستیم، تا آن را از هر شیطان خبیثی حفظ کنیم.
آن ها نمی توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند، (و هرگاه چنین کنند) از هر سو هدف قرار می گیرند.
آن ها به شدّت به عقب رانده می شوند. و برای آنان مجازات دائم است. مگر آن ها که در لحظه ای کوتاه برای استراق سمع به آسمان نزدیک شوند که شهاب ثاقب آن ها را تعقیب می کند !!!
"تفسیر نمونه
در این آیه به گروهى از شیاطین سرکش و جسور اشاره مىکند که قصد صعود به عرصه بلند آسمان مىکنند، مىفرماید: «مگر آنها که در لحظهاى کوتاه براى استراق سمع به آسمان نزدیک شوند که شهاب ثاقب آنها را تعقیب مىکند» و مىسوزاند (إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ ثاقِبٌ).
«شهاب» در اصل به معنى شعلهاى است که از آتش افروخته زبانه مىکشد، و به شعلههاى آتشینى که در آسمان به صورت خط ممتد دیده مىشود نیز مىگویند.
مىدانیم اینها ستاره نیستند، بلکه شبیه ستارگانند، قطعات سنگهاى کوچکى هستند که در فضا پراکندهاند، و هنگامى که در حوزه جاذبه زمین قرار گیرند به سوى زمین جذب مىشوند، و بر اثر سرعت و شدت برخورد آنها با هواى اطراف زمین مشتعل و برافروخته مىشوند.
«ثاقب» به معنى نافذ و سوراخ کننده است، و در اینجا اشاره به این است که به هر موجودى اصابت کند آن را سوراخ کرده و آتش مىزند.
******
جمعی دیگر از مفسران مانند علامه طباطبایی در المیزان و طنطاوی در تفسیر الجواهر، تعبیرات آیات فوق را تشبیه و کنایه دانسته و آن را از باب بیانی سمبولیک گرفته و آن را با بیانی گونه گون بیان داشته اند. به عنوان مثال آسمان را عالم ملکوت گرفته و بیشتر آن را به امور معنوی حمل کرده اند !!!
دکتر علی شریعتی
کلمات را کنار زنید و در زیر آن روحی را که در این تلّقی و تعبیر پنهان است تماشا کنید:
و آن تیرهای نورانی...که گاه گاه بر جان سیاه شب فرو می رود .
تیر فرشتگان نگهبان ملکوت خداوند .
"
در بار گاه آسمانی اش که هر گاه شیطان و دیوان هم دستش می کوشند به حیله گوشه ای از شب را بشکافند.
وبه آنجا که قداست اهورایی اش را گام هیچ پلبیدی نباید بیالاید و نامحرم را در آن خلوت انس راه نیست سر کشند.
تا رازی را که عصمت عظیمش نباید در کاسهء این فهم های پلید ریزد دزدانه بشنوند.
پرده داران حرم ستر عفاف ملکـــوت " آنها را با این شهاب های آتشین می زنند و به سوی کویر می رانند . . .
بعدها معلمان و دانایان شهر خندیدند که : نه جانم ! اینها سنگ هایی اند بازمانده ی کراتی خرابه و در هم ریخته,
که چون با سرعت به طرف زمین می افتند ,از تماس با جو آتش می گیرند و نابود می گردند.
"" کـویـرـ نوشــته دکتر شـریعـتی ""